شهدا گنج های ماندگار

یادواره شهدای چهارصد دستگاه کرج

شهدا گنج های ماندگار

یادواره شهدای چهارصد دستگاه کرج

سلام خوش آمدید
شهید دره شیری-محمود
 
شهید محمود دره شیری
نام پدر: محمدحسین
تاریخ تولد: 25-4-1347 شمسی
محل تولد: البرز - کرج
تاریخ شهادت : 20-4-1364 شمسی
محل شهادت : دو کوهه
گلزار شهدا: چهارصددستگاه
البرز - کرج
 
 
در25 تیرماه  سال  1347 وقتی به دنیا آمد برکت و شادمانی برای خانواده اش به همراه داشت ، فرزند آخر خانواده ای هفت نفره و نور چشمی پدری مومن و مادری با خدا بود.
-از همان دوران کودکی رفتارش با همسالانش فرق داشت ، فعال و پرتلاش بود و همیشه در سلام کردن پیش دستی می کرد ، در مدرسه همیشه نمراتش خوب بود اما با شروع جنگ کم کم در جریان اخبار جبهه قرار گرفت و برای پیوستن به رزمنده ها و مبارزه با دشمن سر از پا نمیشناخت .
بار اول بی خبر رفت . با دوستان و همکلاسی اش اعزام شده بود ، چون سن کمی داشت با کمک خواهرش تاریخ تولدش را در شناسنامه  تغییر داده بود و 1347 را 1346  کرده بود و این یک سال بزرگ تر شدن به او اجازه میداد تا شانه به شانه مردان مخلص خدا در مسیر وصل گام بردارد ، بعد از آن چند بار دیگر هم اعزام شد ، هر بار که آماده رفتن می شد طوری با همه خدا حافظی می کرد که انگار بار آخر است و 14/4/1364 حقیقتا بارآخر بود....
روی پله ها ایستاده بود و بند پوتین اش را در حالی می بست که تصویر امام از ذهنش دور نمی شد . امامی که همه گوش به زنگ ندایش بودند و به اشتیاق حفظ انقلابی که او پرچمدارش بود از گلوله و میدان مین و سیم خاردار هراسی نداشتند.... با اهل خانه خدا حافظی کرد و رفت . چند روز بعد که خبر آوردند زخمی شده ، تقریبا همه میدانستند این حرف ها مقدمه شنیدن خبر شهادت اوست . شهید محمود دره شیری ، بیستم تیر ماه سال 1364 در حال اعزام به عملیات با اصابت خمپاره ای به ماشین به فیض شهادت رسید .
پدر شهید با روحیه انقلابی اش خود را برای چنین روزی آماده کرده بود. می دانست شهادت موهبت بزرگ اللهی است و آنقدر به این اعتقاد پا بر جا بود که در مراسم تشییع شهید دره شیری لباس سفید بر تن کرد ." کاش چهار پنج تا پسر داشتم و همه رو در راه اسلام می دادم " مادر بی قرارش اما یک شب امام را در رویا دید و با سفارش ایشان به صبوری ، آرام گرفت . به راستی که ما آرامش امروز مان را زیر پرچم جمهوری اسلامی مدیون دل های داغدار پدر و مادر شهدا هستیم  آنها که رنج دوری و دلتنگی را به جان خریدند و ثمره زندگی شان را برای دفاع ایران اسلامی به جبهه جهاد علیه دشمن فرستادند.
----------
""  بچه که بود کسی جرأت نداشت پیش او دست از پا خطا کند . اگرمیدید کسی دروغ می گوید یا در انجام واجبات سهل انگاری میکند باسخن جدی اما مهربان به او تذکر می داد. خونگرم وخیر بود و به دلیل همین صفات خوبش دوستان  زیادی داشت. اهالی محل او را دوست داشتند و اگر کسی از آنها سراغ محمود را می گرفت بی معطلی نشانی مسجد را میدادند. ""
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


http://s5.picofile.com/file/8370861400/65fe260a_b50f_4c95_a29f_c5745865c8d2.jpg

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
شهدا گنج های ماندگار

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."

آخرین نظرات