شهدا گنج های ماندگار

یادواره شهدای چهارصد دستگاه کرج

شهدا گنج های ماندگار

یادواره شهدای چهارصد دستگاه کرج

سلام خوش آمدید
شهید محمدی-جبارعلی

شهید جبارعلی محمدی

نام پدر: عباس

تاریخ تولد: 9-1-1340 شمسی

محل تولد: قزوین - آوج

تاریخ شهادت : 7-5-1361 شمسی

محل شهادت : پاسگاه زید

گلزار شهدا: امامزاده محمد

 البرز - کرج

شهید «جبارعلی محمدی» در یکی از روستاهای «قزوین» به نام «دمق» در یک خانواده مذهبی در سال 1336، دیده به جهان گشود. او که فرزند بزرگ خانواده محسوب می‌شد بعد از طی دوران کودکی تا سه سال مشغول درس خواندن شد تا اینکه دیگر معلمی در روستا وجود نداشت و بعد از آن به خواندن قرآن مشغول شد و طی سه ماه توانست قرآن را یاد بگیرد. در ضمن در کارهای کشاورزی هم به پدر و مادر خود کمک می‌کرد. سپس در سال 1353، به همراه خانواده به شهر کرج کوچ کردند تا سال 56، همیشه در مساجد و تکایا بود و در دوران انقلاب همیشه در تظاهرات و راهپیماییها شرکت می‌کرد و در فتح شهربانی کرج سال 57 ، فعالیت به سزایی داشت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 58، به خدمت سربازی اعزام گشت تا اینکه در سال 60، سربازیش به پایان رسید او حتی در طی دو سال خدمت سربازیش هم به خانواده کمک می‌کرد حتی دفتر و لوازم التحریر از اهواز می‌خرید و برای خواهر و برادرهای خود می‌فرستاد تا بدین طریق تشویقی برای خواهران و برادرانش باشد. وی بعد از سربازی در پی کسب و کار، تلاش نمود و در یک کارخانه مشغول کار گردید و از طریق بسیج محل دوم مرداد ماه 1361، به جبهه‌های جنگ حق علیه باطل اعزام شد و در عملیات رمضان شرکت کرد و پس از حماسه‌آفرینی‌های فراوان در تاریخ هفتم مرداد 1361، در «پاسگاه زید» مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن قرار گرفت و به درجه شهادت رسید و تربت پاکش در جوار امامزاده محمد کرج نمادی از ایثار و پایداری در راه وطن است.

به نقل از پدر شهید است که شهید قبل از عملیات گفته بود وقتی به کربلا رفتیم من در آنجا مهر می‌فروشم و دوستم صحن امام را جارو می‌کند. در آخرین بار «جبار علی» که می‌خواست از پادگان امام حسین(ع) به جبهه اعزام شود از او پرسیدم در کدام قسمت خدمت خواهی کرد؟ گفت: این بار رزمنده هستم. گفتم: پس چرا در قسمت تعمیرات ماشینهای سنگین نیستی؟ گفت: چون این بار می‌خواهم به خط مقدم بروم و صادقانه بجنگم بلکه به آرزویم برسم و آری چه خوب و زیبا به آرزویش که همانا شهادت بود، رسید.

پیام شهید: «از دوستان نزدیک و دور تقاضا می‌کنم که اگر خدای ناکرده خلاف این انقلاب و دین قدم برداشته‌اند دوباره به اسلام عزیز رو کنند که این دین درس زندگی به انسان می‌دهد.»


شهید «جبار علی محمدى» در وصیت نامه خود چنین می نگارد:

با درود به رهبر انقلاب اسلامى ایران امام خمینى(ره) که ما را از سلطه شرق و غرب بیرون کشید تا آزاد باشیم و آزاد زندگى کنیم تا بتوانیم در راه اهداف انقلاب جانبازى کنیم و جان نافابل را در این انقلاب هدیه کنیم.

خدمت پدر و مادر و برادران و خواهران عزیز سلام عرض می کنم و امیدوارم که پس از مرگ راه من را هم که همان راه شهیدان حسین است، ادامه داده و نگذارید انقلابمان دستخوش توطئه های یک مشت افراد خارجی ازخدا بی خبر شود. من چند دلیل بود که به سربازى آمدم اولا اینکه نمیتوانستم زنده باشم تا شاهد این همه ریختن خون پاک سربازان‌ و پاسداران در غرب کشور باشم. من نمی توانستم زنده باشم تا شاهد این همه تجاوز هاى مزدوران بعثی در خاکم باشم تا شاهد این همه تجاوزات به ناموس من باشد و از خدا می خواهم که اگر در جوانی کارى ناشایست از من دیده است من را ببخشد و از دوستان نزدیک و دور تقاضا می کنم که اگر راه خلاف این انقلاب قدم برداشته اند دوباره به اسلام عزیزم که درس زندگی را به انسان می دهد برگردند و راه منافقان و کمونیستها راه نروند که راه آنها راه اسارت و بندگی است دیگر عرضی ندارم و فقط از شما می خواهم که جنازه ام را در کنار قبر شهیدان به خاک بسپارید و در ضمن از پدر و مادر خود تقاضا می کنم که هیچ وقت بر سر خاکم گریه نکنند و ازمردم بخواهید عوض تسلیت گفتن تبریک بگویند.

این بود وصیت نامه من «جبار علی محمدى»

والسلام علیکم ورحمة الله

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
شهدا گنج های ماندگار

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."

آخرین نظرات