شهدا گنج های ماندگار

یادواره شهدای چهارصد دستگاه کرج

شهدا گنج های ماندگار

یادواره شهدای چهارصد دستگاه کرج

سلام خوش آمدید
کلام شهیدحسینی-سیدجلیل

شهید سیدجلیل حسینی
نام پدر: سیدغریب
تاریخ تولد: 10-3-1325 شمسی
محل تولد: فارس - آباده
تاریخ شهادت : 29-3-1367 شمسی
محل شهادت : عراق
گلزارشهدا: چهارصددستگاه

البرز - کرج


شهید سید جلیل حسینی در وصیت نامه اش چنین می نویسد:

بسم الله الرحمن الرحیم

جوانان دواطلبانه جبهه بروند و به این جنگ و مسئله را زود حلش کنند. (امام خمینی )

"هل من ناصر ینصرنی"

"آیا کسی هست، مرا یاری کند." جمله ای سخنان حضرت امام خمینی در روز عاشورا .

بلی در روز عاشورا حضرت امام خمینی برای احیای دین اسلام و حق و حقیقت و نگهداری از قرآن یاری طلبید و امروز امام بزرگوارمان فرزند برومند شهیدان ما را به یاری می طلبند. برادران رزمنده ما از کوچک و بزرگ همه روزه، با ایثار خون گرم خود، در جبهه ها و کربلای های ایران حماسه می آفرینند، چه طور ما نمی دانیم در خانه نشستیم و از خود بی تفاوتی نشان می دهیم. مگر ما جزء این مملکت نیستیم؟ مگر ما مسلمان نیستیم؟ مگر ما نمی گفتیم: ای کاش روز عاشورا در کربلا بودیم و به یاری سالار شهیدان می شتافتیم. امروز تمام جبهه های جنوب و غرب کشورمان کربلا است و سالار آنها حضرت مهدی است و امام خمینی نیز همچون عموی شیرش حضرت ابوالفضل فرماندهی سپاه را به عهده دارد.

پدر، مادر،برادران و خواهر مهربانم همسر باوقارم من نیز مانند سایر برادران رزمنده با چشم باز و با اطلاع کامل و اعتقاد راسخ راه شهادت را انتخاب نمودم و می روم که یا کمک برادران همرزمم اولا کاخ فرعون عراق را واژ گون کنیم، ثانیا راه کربلا را یاد کنیم که همان مقدمه بازگشائی راه قدس عزیز است و در این میان اگر لیاقت آن را داشتم خون ناقابلم را در راه خدا و نگهداری قرآن و لبیک به پیام امام بت شکنشان نثار گردانم، جان چه باشد که نثار قدم دوست کنی.

 آری پدر و مادر برادران و خواهر وهمسرم پیام من به شما و ملت ایران این است که قدر اماممان را بدانید ومثل گذشته و پشتیبانیتان از ایشان دریغ نکنید و از روحانیت مبارزه پشتیبانی کنید و به دشمنان داخلی و نخاله و منافقین با مشت محکمی بر دهانشان بکوبید، اجازه یاوه گوئی ندهید و وحدت را که رمز پیروزی است، حفظ کنید که اسلام با وحدت مسلمین نیرومند می شود. پدر ومادر، برادر و خواهرم و همسرم در این جا وقت آن رسیده که تعارف را کنار بگذاریم و چند وصیتی که با شما دارم، به عرضتان برسانم، امیدوارم که به یک یک آنها عمل شود.

1- اگر به فیض شهادت نائل شدم، برایم گریه نکنید چون این بنده کوچک خدا به بزرگترین آرزویش رسیده است.

2- در صورتی که جسدم به دستتان رسید، آنرا نزدیک قبر برادر شهیدم و در صورت ممکن پایین او دفن کنید هر چند که برادرم آقا مصطفی از من دو سال کوچکتر بود ولی در معنویت سمت استادی بر من داشت، سفارش من همین است .


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
شهدا گنج های ماندگار

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."

آخرین نظرات