شهدا گنج های ماندگار

یادواره شهدای چهارصد دستگاه کرج

شهدا گنج های ماندگار

یادواره شهدای چهارصد دستگاه کرج

سلام خوش آمدید
شهیدجمالپور-حسن

"شهید حاج‌حسن جمالپور" در سال 1312 در شهرستان رفسنجان در یک خانواده ساده و مذهبی دیده به جهان گشود. شهید به دلیل نبودن امکانات تحصیلی  قادر به تحصیل نشد. ایشان از کودکی همراه پدر در امر کشاورزی مشغول به کار شد و در سن نوجوانی راهی شهر تهران شد و به کار بنایی به کار کردن مشغول شد. بعد از مدت کوتاهی به شهر کرج هجرت نمود. خیلی زود توانست به عنوان بنا و معمار ساختمان شناخته شود.

علاقه به گوش دادن صوت قرآن داشت. نماز اول وقت خواندن و آن هم به جماعت. ساختن مسجد و حسینیه ، و سهم امام را به موقع هر سال تصفیه می‌نمود.

شهید جمالپور خیلی اعتقادات مذهبی خوبی داشت به طوری که قبل از انقلاب برای فرزندان خود تلویزیون نخریده بود. ایشان بعد از پیروزی انقلاب این کار را کرد. در پیروزی انقلاب سهم بسزایی داشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت بسیج درآمد و همینطور در کمیته امداد امام خمینی(ره) جهت رفع مشکلات مالی مردم فعالیت داشت. در سال 1361 تصمیم گرفت که به جبهه‌های حق علیه باطل بشتابد. با اینکه سن و سالی از او گذشته بود، رشادت‌های از خود نشان داده بود که بعد از شهادت ایشان دوستانش برای خانواده تعریف کرد. تا اینکه در تاریخ نوزدهم اسفند 1361  مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و به فیض عظیم شهادت نائل گردید.



نقل از همسر شهید:

در روز 12 بهمن سال 1357 بود به خانه آمد و گفت: سریع بچه‌ها را حاضر کن، باید برای دیدار امام به میدان آزادی برویم به فرودگاه رفتیم و از آنجا به بهشت‌زهرا رفتیم. بچه‌ ها باید از نزدیک شاهد این همه شور و هیجان مردم باشند.



وصیتنامه "شهید حاج‌حسن جمالپور"

ای اهل ایمان یاد آرید؛ نعمت خدا را برخود آنگاه که گروهی همت گماشتند که بر شهادت یابند و خدا دست ستم آنها از شما کوتاه نمود، پس از خدا بترسید (نه از خلق) و باید از اهل ایمان (نظر به خلق نداشته) و تنها بر خدا توکل کنند . (سوره مائده آیه 10)

لحظه ای بیندیشیم که ما چی بودیم و کی بودیم و در حال حاضر چی هستیم و که هستیم ؟ هرگز از یاد نبرده ایم، سالهای قبل از انقلاب را که عده کثیری از ما در میان لجنزارهای دنیوی فرو رفته و غرق در دنیا پرستی و شهوت و نفس پرستی و دیگر مسائل مادی بودیم و در میان ملتها و دولتهای جهان به اندازه پشیزی ارزش نداشتیم، اصلا بایدگفت: وجود نداشتیم، اما به یکباره دست لطف و محبت خداوندی از آستین بنده ای پاک و مخلص، آگاه و دلیر بدر آمد و ما را تحت رهبریهای حسین گونه اش از منجلاب ذلت و خواری نجات بخشید و برایمان شرف و مرادانگی را به ارمغان آورد. بطوریکه همه جوانان ما دگرگون شده و دل از مادیات و ظواهر مثلا دوست داشتنی بریدند و با تمام وجودشان خدا گونه شدند و سلاح بدست گرفتند و در مقابل طاغوت و طاغوتیان زمان بایستد و زندگی با افتخار و شرافتمندانه خویش را در شهادت و ایثار در راه خدا باز یافتند.

  درود خدا و رسولش بر بنده گانی، باد که محیط گرم و نرم خانه خویش را رها کرده و در سنگرهای نمناک و گاهی نیز سوزان مسکن گزیدند.

۲۴۱بازدید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا

شهدا گنج های ماندگار

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."

آخرین نظرات