شهید محمد محمدپورینگجه
نام پدر: حمزه
تاریخ تولد: 1-1-1340 شمسی
محل تولد: آذربایجان شرقی - هشترود
تاریخ شهادت : 4-7-1365 شمسی
محل شهادت : اهواز
گلزار شهدا: چهارصددستگاه
شهر:البرز - کرج
شهید محمد محمد پور در سال1340 در یکی از روستاهای شهرستان هشترود زمانی که قعطی و خشکسالی در آن منطقه عارض شده بود چشم به جهان گشود. دوران کودکی و نوجوانی خود را که همراه با از کار افتادگی پدرش بود توام با سختی و مشقت فراوان در کنار خانواده ایثارگرش سپری نمود و در همان دوران کلیه امور مربوط به خانه و کشاورزی را بر دوش می کشید و جهت مرتفع شدن مشکلات مادی خانواده با دستمزد اندک به کار در خارج از منزل همت می گماشت. وی به علت کمی در آمد توانست به تحصیلات خویش تا چهارم نهضت سواد آموزی ادامه دهد و در اوایل جوانی جهت اداره مخارج خانواده به تهران مهاجرت نمود و در کارخانه آجرسازی مشغول به کار شد پس از مدتی تشکیل خانواده می دهد که ثمره آن 4 فرزند می باشد. شهید محمدپور استعداد سرشار در فراگیری علم و قرائت قرآن کریم این کتاب انسان ساز الهی داشت و دوران تحصیلات ابتدایی را با رتبه خوب گذراند وی به انقلاب و دستاوردهای آن معتقد بود و در مراحل آن از جمله بسیج محله فعالیت داشت و سعی در تشویق و ترغیب نمودن دیگران به فرهنگ و آرمان انقلاب اسلامی می کرد. او در رفتار و کردار فردی صبور و نسبت به بستگان مهربان بود و همیشه در فکر کمک به دیگران بود و در تمام امور زندگی به خدای تعالی توکل می کرد و از او یاری می خواست از یاد خدا غافل نمی شد و سعادت و خوشبختی را در قرب به خداوند و شقاوت و بدبختی را در دوری از خدا می دانست. پس از چندی شهید محمد پور در کارخانه زامیاد استخدام شد و ضمن لبیک به ندای رهبر کبیر انقلاب امام خمینی به جهت نصرت یاران پاک سید الشهدا به جبهه اعزام و در عملیات مهران شرکت نمود و دگر بار با عشق به قرب الهی از طریق پشتیبانی و مهندسی جنگ جهادسازندگی استان تهران به منطقه اعزام و در ستاد کربلا مشغول به کار گردید که در تاریخ 12/6/65 در اثر بمباران هواپیماهای بعثی صهیونیستی صدام مجروح و از ناحیه کمر و نخاع آسیب می بیند و در تاریخ 4/7/65 در بیمارستان به درجه فیع شهادت نائل گردید. جهادگر شهید محمد محمدپور همیشه به خانواده خود می گفت: بعد از من ناراحت نباشید و برای من سیاه نپوشید از نظر مخارج فرزندان من هم نگران نباشید و خدای متعال ارحم الراحمین است. همه چیز را از پروردگار عالمیان بخواهید و از دیگران چیزی نخواهید.









درود بر رزمندگان اسلام:
ازقول بنده بخدمت مادربزرگوار وعزیزم من ازراه دور به شماسلام عرض می کنم:
پس ازابلاغ عرض سلام امیدوارم که انشاءالله وجود نازنین شماهمیشه خوش وخرم بوده باشد ثانیاْ اگراز احوالات اینجانب رامی خواهید باخبر باشید الحمدالله سلامتی حاصل است نگرانی ندارد باری مادرجان توراقسم می دهم به خدا که بچه های مرا نگذار مریض شوند اگر مریض شدند ببردکتر من شنیدم بچه های مامریض هستند من شب وروز ناراحتم روزی یک سال من می گذرد .
باری مادرگرامی اگرشما ازطرف من ناراحت باشید من تاروز قیامت ناراحتم باری مادرگرامی من تاسر برج خدمت شماها می رسم اگر نیامدم بدانید 45روزه هستم بخدمت خواهرانم عرض سلام کل دارم بخدمت برادرانم عرض سلام کل دارم بخدمت بچه هایم عرض سلام کل دارم باری مادرجان فقط ازطرف مهری ناراحتم %
