شهدا گنج های ماندگار

یادواره شهدای چهارصد دستگاه کرج

شهدا گنج های ماندگار

یادواره شهدای چهارصد دستگاه کرج

سلام خوش آمدید
شهید معصومی-محمدعلی

شهید محمدعلی معصومی

نام پدر: علی
تاریخ تولد: 1-1-1338 شمسی
محل تولد: خوزستان - آبادان
پاسدار
تاریخ شهادت : 15-10-1361 شمسی
محل شهادت : فکه
عملیات:والفجر مقدماتی
  گلزارشهدا :چهارصددستگاه 
البرز - کرج
رجعت پیکر:1375/7/13

 

شهید « محمد علی معصومی» که نام پدرش «علی» است در سال 1338، در آبادان چشم به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا سوم دانشگاه ادامه داد و در دوران دفاع مقدس به عنوان پاسدار اطلاعات در منطقه عملیاتی «فکه » با اصابت تیر در پانزدهم دی ماه 1361، به شهادت رسید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نوید شاهد البرز؛

شهید «محمد علی معصومی» در سال 1338، در شهر آبادان در خانواده ای مذهبی و مؤمن چشم به جهان گشود. از همان کودکی آثار زهد و تقوی و زکاوت بیش از حد از چهره اش هویدا بود. به شکلی که سرآمد همسالان خود و زبانزد همه اقوام و آشنایان بود. شهید «محمد علی معصومی» در سال 1344، پا به مدرسه گذاشت و دوران دبستان و راهنمائی را با جدیت و پشتکار فراوان در بهترین وضعیت تحصیلی به پایان رسانید. دوران دبیرستان که آغاز سرفصل نوینی در تاریخ زندگی این شهید گشت با توجه به جو مذهبی حاکم بر اعضای خانواده و با عنایت به هوش و استعداد فوق العاده نهفته در وجودش برای دانش آموزان دبیرستان خود الگویی بود تا اینکه دوران دبیرستان را با موفقیت پشت سر نهاد و موفق به اخذ دیپلم گشته و همان سال با شرکت در کنکور سراسری به دانشگاه راه یافت.

در دانشگاه با شرکت در انجمن اسلامی و با اشاعه فرهنگ اصیل اسلامی و برملا کردن چهره ناپاک سفاکان و دژخیمان رژیم ستم شاهی و شناساندن چهره واقعی حضرت امام به وظیفه خطیر خود به بهترین نحو عمل کرده و وسایل بیداری برادران خود در دانشگاه و مردم نزدیک به خود را فراهم می نمود. در این زمان انقلاب اسلامی به اوج خود رسید و وی از هیچ کوششی دریغ نکرد و بعد از انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها با شرکت در بسیج و سپاه پاسداران در جهت آموزش برادران سپاهی همتی بس والا به خرج داد و با آغاز جنگ تحمیلی پا به میدان نبرد گذاشت و مردانه و مقاوم ایستادگی کرد و بعد از چند بار پایان دوره و مراجعت دوباره به میدان نبرد سرانجام در تاریخ پانزدهم دیماه 1361، با دیگر برادران که جهت شناسایی برای عملیات «والفجر مقدماتی» در سی کیلومتری خاک عراق رفته بودند با برخورد با میدان مین و انفجار آن به دیدار حق شتافت و به آرزوی دیرینه اش که همانا شهادت بود، رسید.

 

به نقل از خانواده شهید است که؛

 

خانواده شهید به یکی از همرزمانش که در اسارت بودند نامه می نویسند و می پرسند که آیا محمدعلی معصومی شهید شده است؟

 

پاسخ نامه همرزم در اسارت چنین است:

 

خدمت خانواده برادر عزیزم «محمد علی معصومی» سلام علیکم؛ باری اگر از حال اینجانب خواسته باشید همراه با دیگر اسیران کسالتی نداریم خانوادة عزیز؛ من در همان اوایل اسارتم نوشتم و حال نیز برای شما می نویسم که برادر معصومی به همراه من بود و تنی چند از بچه های دیگر تهران نیز بودند. من و برادر معصومی از کرج بودیم و ایشان شاید نتوانم بگویم به چه طریقی به درجة خویش رسید. آنچنان سریع و راحت به سوی معشوق شتافت. او در حالت سجده در پهلوی من بود. خود من او را برگرداندم و چند ثانیه بعداز حادثه دیدم که چهره ایشان نورانی شده است. حتی ساعت ایشان را برداشتم ولی دزدانی که می شناسید از من گرفتند. برای شما از طرف خداوند طلب صبر و اجر می نمایم.

 

پیام شهید : « امید است که خداوند وحدت بین ما را مستحکم تر نماید و تقوی و نظم را نصیبمان گرداند تا دیگر دشمن نتواند در درونمان نفوذ کند و با استفاده از فاصله های ما تفرقه و دشمنی را حاکم گرداند. »

 

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

وصیت نامه ای از شهید « محمد علی معصومی» در دست است که در ادامه مطلب می خوانیم:

«إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَٰئِکَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا یَنظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (77)»

من چندین بار قصد عزیمت به جبهه را نمودم تا به عهد و پیمان خود با خداوند عمل کنم ولى هر بار برسـر راه خود موانـعى مى دیدم. شاید بدین خاطر مى بود که رفتن به جبهه نیز لیاقت مى خواهد و؛

بـردر میخانه رفتـن کار یکرنــگان بود

خود فروشان را به کوى میفروشان راه نیست

من درخرداد 60 ؛ پس از تعطیل شدن مدارس وارد سپاه شدم تا موانع راه را ازبین ببرم و یک سرى دیگر نیزکه به خودى خود به مرور زمان از بین رفته بود.

حال باید این امکان را فراهم مى کردم که تمامى هستى ام در معرض امتحان او قرار بگیرد و شایستگى لازم را براى رضایتش فراهم کنم و آن عشق او را به دست آورم، چرا که :

تا که از جانب معشوق نباشد کششى

کوشش عاشق بیچاره به جایى نرسد

توصیه من به برادران عزیزم این است که تنها راه نجات و اولین گام آن تزکیه است پاک شدن از آلودگیها وشرکها و ... اسـت و اینها هنگامى حاصل مى شود که انسان ازیاد خداوند غافل شده باشد دراین موقع خداوند انسان را به حال خودش مى‌گذارد و بدین ترتیب انسان خسران مى بیند از مسیر حق منحرف مى‌شود و چون گناه (هرچند کوچک باشد) گناه را به دنبال مى آورد.

یک موقع به خود مى آییم که دیگر دیر شده و راه پس و پیش باقى نمانده و ما تبدیل به یک هیولاى لا حول گو شدیم و دیـگرما نیستم که تصمیم مى گیریم بلکه شیطان به جاى ما تصمیم مى گیرد و عمل می کند .

بهترین وسیله و مستمسک که انسان بوسیله آن مى‌تواند همیشه به یاد خدا باشد و خود را گم نکند و از فطرت پاک خود منحرف نشود دعاست .

این دعاست که وقتى انسان با آن آشنا بشود دریچه جدیدى برروى او مى‌گشاید که‌ در افقهاى آن‌ دیگر ناامیدى معنى ندارد و او از ناامیدی ها ، امید و راه مى سازد و از آنها درس مى گیرد و در راه رشد و کمال خود به کار مى گیرد و این را نیز باید توجه داشته باشیم که گناه هرچه باشد اگر انسان متوجه آن بشود و سپس طلب بخشش کند خداوند آنرا میپذیرد چـرا که او قبل از آنکه ما بخوانیمش ما را خوانده است و دیگر جایى براى تأمل باقى نمى ماند.

اگر ما این راه را پیش بگیریم امید است که خداوند وحدت بینمان را مستحکمتر نماید و تقوى و نظم را نصیبمان گرداند تا دیگر دشمن نتواند در درون ما نفوذ کند و با استفاده از فاصله هاى بین ما ، تفرقه و دشمنى را حاکم گرداند و با این وحدتـمان و یکپارچگیمان دوستانمان را آنطور که هستند بشناسیم و دشمنانمان را نیز و براین اساس نباشد که :

هر کسى از ظن خود شد یار من

از درون مـن نجست اسرار من

توصیه دیگر من این است که همیشه حامى روحانیت باشیم چرا که این قشر است که مى تواند انقلاب ما را به سرمنزل مقصود برساند و از انحرافات آن جلوگیرى کند و در رأس همه روحانیت، انسان کامل عصرمان، ولى فقیه مان امام خمینى را که تبعیت از او تبعیت از خداست و مخالفت از او مخالفت با خدا و اسلام است .

امید است که خداوند تعالى این توفیق را نصیب ما گرداند که تحت سایه رهبرى ایشان‌ زمینه را بتوانیم براى ظهور هرچه زودتر حضرت مهدى (عج) فراهم گردانیم و خونهاى ما نیز در این راه نثار دین او گردد که اگر چنین شد ما رستگاریم.

نشان مـرد مؤمن با تو گویم

چو مرگش رسد، خندان بمیرد

والســـــــلام

محمد على معصومى سوم شهریور ماه 1360

 

مزار نمادین-بازگشت پیکر شهید بعد از ۱۴ سال ( ۵۱۴۳) روز

 

http://s9.picofile.com/file/8366744550/%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B9%D9%84%DB%8C.jpg

 

 

  

 

 

 

 

 


پدر شهید مرحوم حاج علی معصومی رحمه الله علیه

 

مستند

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
شهدا گنج های ماندگار

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."

آخرین نظرات