شهیدمحمدعلی کفاشی سریزدی
نام پدر: حسین
تاریخ تولد: 1-1-1339 شمسی
محل تولد: یزد - مهریز
تاریخ شهادت : 2-12-1361 شمسی
محل شهادت : فکه
عملیات:والفجرمقدماتی
گلزار شهدا: چهارصددستگاه
شهر:البرز - کرج
محمدعلی کفاش سریزدی در اول فروردین ماه ۱۳۳۹ هجری شمسی در قریه سریزد از روستاهای استان یزد
متولد شد. دوران کودکی را تا سه سالگی سر یزد زندگی کرد سپس با اتفاق پدر مادر وسایر
خانواده به شهرستان کرج مهاجرت نمود پدر شهید در بدو ورود به کرج در سال
۱۳۴۱ در کارخانه روغن نباتی جهان به صورت کارگر ساده مشغول کار شد.شهید ممدعلی کفاش در سال ۱۳۴۶ در مدرسه عارف ۴ دستگاه ثبت نام کرد و
تحصیلات ابتدایی را در آن مدرسه به پایان رسانید و پس از آن ضمن کار و کمک
به امرار معاش خانواده سال‌های اول و دوم راهنمایی را به صورت شبانه در
مدرسه راهنمایی امام محمد غزالی ۴۰۰ دستگاه به پایان رسانید
سپس به علت مشکلات اقتصادی نتوانست ادامه تحصیل دهد و به حرفه نقاشی و سپس به گچبری مشغول شد و تا زمانی که به جبهه نرفته بود گچبری اشتغال داشت. شهید در سال ۱۳۶۱ در پایگاه بسیج علم الهدی ناحیه ۱۰ در مجاور خانه‌اش ثبت نام و به صورت فعال در حفظ دستاوردهای انقلاب تلاشی بی‌امان و خستگی ناپذیر داشت.
در تابستان سال ۶۱ دوره کوتاه مدت آموزش نظامی را به صورت فشرده گذراند و تصمیم گرفت به جبهه برود در تاریخ ۲۶/ ۱۳۶۱/۱۰ با کسب رضایت پدر و مادر خویش عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد و در جبهه جنگ به دفاع از آرمان اسلام مشغول شد.
در آغاز عملیات والفجر به صورت داوطلب در گردان شهادت تیپ محمد رسول الله(ص) ثبت نام کرد و به به دشمن زبان حمله ور شد و از میدان‌های مین گذشت و در اولین مرحله عملیات والفجر پس از کسب پیروزی در ۲ ۱۲ ۱۳۶۱ پس از ۳۶ روز نبرد و پیکار بی‌امان مشتاقانه به دیدار وصل جانان شتافت و دعوت حق را لبیک گفت و آگاهانه به فیض شهادت نائل گردید هرچند که تاکنون وصیت نامه شهید به دست ما نرسیده است ولی مجاهد شهید در آخرین نامه‌ای که از جبهه به خانواده ارسال داشته است خطاب به خانواده‌اش چنین نوشته است مادر مرا حلال کنید اگر در دوران زندگی اشتباهی مرتکب شده‌ام از شما می‌خواهم که مرا ببخشید و سفارش دارم امیدوارم آن را به کار گیرید آره بویو بویو امیدوارم آن را به کار بگیرید اول اینکه در تمام لحظات به یاد خدا باشید و امام را دعا کنید و دیگر ناراحت نباشید و گریه نکنید من آگاهانه شهادت را پذیرفتم و زمانی که دشمن بعثی به حریم اسلام توجه تجاوز کرده است بر خود لازم دیدم در جبهه حضور یابم و دین دین خود را به اسلام و انقلاب ادا کنم و راهگشای راه کربلا باشم
