شهیدغلامعلی ساجدی
نام پدر: شعبان
تاریخ تولد: 17-1-1342 شمسی
محل تولد: یزد - تفت - نیر
تاریخ شهادت : 6-11-1365 شمسی
عملیات:کربلای5
محل شهادت : شلمچه
گلزار شهدا: چهارصددستگاه
البرز - کرج
هفدهم فروردین 1342، در شهرستان تفت دیده به جهان گشود. پدرش شعبان، در کارخانه کار می کرد و مادرش صدرا جان نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. کارگر و متصدی انبار کارخانه بود. سال 1360 ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. ششم بهمن 1365، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به قلب و سر، شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای چهارصددستگاه شهرستان کرج قرار دارد.
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا تا انقلاب مهدى(عج) خمینى را
نگه دار.
خدایا مرا به خون سرخ شهدا به ناله هاى نیمه شب اسیران به اشک چشمان دختران یتیمان به سوز دل همسران ، مادران ، پدران شهدا قسم ببخش و گناهانم را نادیده بگیر .
خدایا قول دادى از گناه شهدا بگذرى ،
پس خدایا مرگ مرا شهادت فى سبیل الله قرار ده . امروز زمزمه حمله به قلب دشمن بگوش مى رسد و هواى دیگرى دارد .
از جبهه بوى شهادت ، مجروحیت ، اسارت به مشام مى رسد من هم که رو سیاه تر از همه هستم احساس مى کنم و امکان این را مى دهم که شاید به شهادت این هدیه الهى نصیب من هم بشود . خدایا مى دانم که زیاد گناه کرده ام و بار گناه پرده سیاهى بین من و تو بوجود آورده .
خدایا به جبهه بدستور قرآن آمدم تا بدینوسیله از بین ببرم و پوزش بطلبم . آیا چگونه مرا عذاب خواهى داد یا به لطفت مى بخشى . نه نه کسى که توشه اى جمع نکرده براى آخرتش باید عذاب شود ولى خدایا آیا این استخوانهاى باریک من و این پوست نازک من آیا طاقت عذاب را دارد .
خدایا تو را به عظمتت من را پیش ائمه معصومین ، شهدا و ... خجل نساز من جدا مى ترسم و شرمنده هستم و خجالت مى کشم که روزى مرا جلو افراد معصوم در صحراى محشر بیاورند و نامه عملم را به دست چپم بدهند از آن روز هراس دارم .
اى پدرم و مادرم و همسرم و برادرانم و خواهرم و فرزندم و فامیلهایم و نزدیکانم و دوستانم و همسایگان نگذارید خون شهدا پایمال شود . نگذارید امام تنها بماند نگذارید مسلمین جهان نا امید شوند . نگذارید غمى به غم پدران و مادران و همسران و یتیمان شهدا افزوده شود . بردارید پرچم شهدا را و ادامه دهید راه این به خون خفتگان را .
در اینجا بجاست که یاد آور شوم من به خواست خودم عازم جبهه شدم و به خواست خود جنگ را بر زندگى در شهر ترجیح دادم . اى مردم امروز روزى است که باید راه خود را تشخیص کنیم یا زندگى ذلت وار را یا شهادت را یا حسین (ع) را یا یزید را یا بهشت را یا دوزخ را ، خلاصه باید مشخص شود . نمى شود هم انسان حسینى باشد هم یزیدى .یارب مرا به رحمت بى منتها ببخش ، از خود عطا بیاور و از من خطا ببخش .
عصیان من اگر شده سد دعاى من یارب مرا بحالت اهل دعا ببخش
خداوند روحش را قرین رحمت الهی نماید امین