شهدا گنج های ماندگار

یادواره شهدای چهارصد دستگاه کرج

شهدا گنج های ماندگار

یادواره شهدای چهارصد دستگاه کرج

سلام خوش آمدید
شهید خانمحمدی-مرتضی

 

شهید مرتضی خان محمدی
نام پدر: غلام حسین
تاریخ تولد: 27-3-1342 شمسی
محل تولد: البرز - کرج
تاریخ شهادت : 10-2-1361 شمسی
محل شهادت : فکه
عملیات بیت المقدس
گلزار شهدا: چهارصددستگاه
البرز - کرج
 

 

https://s29.picofile.com/file/8463848942/%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C_%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%B6%DB%8C.jpg

 

بیست و هفتم خرداد 1342، در شهرستان کرج چشم به جهان گشود. پدرش غلام حسین، در کارخانه کار می کرد و مادرش صنم نام داشت. دانش آموز سوم متوسطه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. دهم اردیبهشت 1361، با سمت آرپی جی زن در رقابیه بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای چهارصددستگاه زادگاهش قرار دارد.

در دهمین روز اسفند ماه سال 1343 در خانواده ای زحمتکش و مذهبی پسری به دنیا آمد که نامش را مرتضی نهادند . سه ساله بود که به همراه خانواده اش به محله چهارصد دستگاه کرج نقل مکان کردند . او دوران خوش کودکی را زیر سایه پدرو برادرانی  تلاش گر واهل کار گذراند و از همان ها آموخت که بهترین تفریح خانواده کار است و کار

مرتضی علاوه بر اینکه فردی کاری بود صدای خوبی هم داشت و از آن جایی که در خانواده ای مذهبی رشد می کرد و پدر نیز قاری قرآن بود خیلی زود با نمازو مسجد الفت پیدا کرد و با صدای خوشی که داشت در جلسات قرآنی و مذهبی کانون ولی عصر قرآن میخواند و مداحی میکرد

دوران ابتدایی را در مدرسه عارف به تحصیل پرداخت و با نمراتی عالی وارد مدرسه راهنمایی شد  مرتضی نوجوان پرنشاطی بود که از استعدادهای غریزی همچون صدای خوب ، خط خوب و اخلاق خوب بهره مند بود با فعالیت در امر ورزش به خصوص کوهنوردی بچه های محل را جذب خود میکرد و ماهی چند بار آنها را به کوه های بالای کرج می برد .اوتبحر خاصی در نوشتن به خط نستعلیق داشت همیشه سعی میکرد جوانهای همسن خودش را جذب امور فرهنگی و  جلسات مذهبی و قرآنی کند و با امر به معروف و نهی از منکر دوستانش را از خطا باز دارد

حوالی سال 50 با ورود حجت الاسلام جنتی که  مبلغ اندیشه های امام خمینی بود روح انقلابی گری در محله چهارصد دستگاه جاری شد. شهید مرتضی با وجود سن و سال کم وبا ارادتی که به حضرت امام داشت و با تاسی به فعالیت های پدر و برادرانش به فعالیتهای سیاسی وارد شده و در راهپیمایی ها و سخنرانی های انقلابی حضور فعال پیدا کرد

ورود او به دبیرستان شهدای انقلاب و آشنایی با معلمی که روح مبارزه ملی مذهبی را در وجودش دو چندان کرده بود باعث شد مرتضی به کمک بچه های مومن و متعهد محله و مدرسه و با تهیه یک ماشین تحریر به چاپ اعلامیه های امام بپردازند وخودش مدیریت  تکثیر و پخش آن را در بین مردم به عهده بگیرد

 

 

http://s7.picofile.com/file/8383044668/100.jpg

در آن سالهای پر آشوب اوایل پیروزی انقلاب شهید مرتضی خانمحمدی باصدای آرام ،  چهره ی همیشه متبسم و روحیه فرماندهی که داشت هیچگونه ترسی از آن اوضاع نابسامان به خود راه نمی داد و با تشکیل دفتری در مسجد تشکیلاتی منسجم را به وجود آورده بود و کارها و فعالیتهای انقلابی  محل را با چنان آرامشی  ادامه می داد که در همگان تاثیر میگذاشت و افراد بیشتری با راهنمایی او بدون اینکه ترس و واهمه ای به خود راه دهند به اداره امور محل درآن روزهای پر التهاب می پرداختند

ایشان اعتقاد و التزام وافری به اسلام و انقلاب و حضرت امام داشت وهمیشه در برپایی نماز جماعت در مدرسه پیشقدم بود و همچنین دیگران را به خواندن نماز اول وقت تشویق و ترغیب میکرد و در نگاهی فراگیر به مراورده با بچه هایی می پرداخت که بر خلاف عقاید سیاسی اش بودند و با خوشرویی  آنها را جذب میکرد تا نگرش و تفکرش را به آنها منتقل کرده و درصد آماری نیروهای متعهد به انقلاب را افزایش بدهد

آراسته و خوشرو بودن ویژگی مشخصه ایشان بود در زبان انگلیسی مهارت داشت و به همکلاسی هایش کمک میکرد تا در این درس به سطح مطلوبی برسند تا جلوی ایراد خرده گیران گرفته شود

 

 

 

 

 

شهید خان محمدی در اسلحه شناسی نیز مهارت داشت در جلسات هفتگی کوه پیمایی اش در کوه های حصار ، تیراندازی با اسلحه و کار با طناب  را به جوانان آموزش می داد

او با بینشی که در محضر خانواده و انقلاب کسب کرده بود بر این باور بود که در تاریخ ملت‏ها روزهایی پیش می آید که بدون ایثار و فداکاری  ونهایتا بذل جان گرانمایه نمی توان اهداف بزرگ و مقدس را محفوظ داشت بنابراین به محض شروع جنگ تحمیلی آگاهانه و با خلوص نیت به سوی انجام تکلیف شتافت و با بدرقه و دعای خیر پدر و مادر قدم در وادی نبرد با دشمنان اسلام نهاد و از تهران به جبهه های غرب کشور اعزام گشت

 اوکه تربیت یافته مکتب دین بود "شهادت" را یک هدف نمی دانست؛ هدف را پیروزی بر دشمن و پاسداری از آیین حق می دانست،و  در این مسیر،از ایثار خون پاکش نیز دریغ نداشت هنوز گرد خستگی را از اولین اعزام نزدوده بود که با فرمان رهبر مجددا عزم جبهه کرد وبرای دومین بار از کرج و اینبار به جنوب کشور وبه منطقه عملیاتی فکه اعزام شد و درعملیات بیت المقدس شرکت کرد

این عملیات  که سه مرحله داشت از عملیات بزرگی بود که بخش وسیعی از ایران از جمله خرمشهر را از چنگال نیروهای ددمنش بعثی آزاد کرد مرتضی در مرحله اول این عملیات که در تاریخ 10 اردیبهشت 61 انجام شد،شرکت کرد و تحت فرماندهی شهید مهدی شرع پسند و به همراهی عده زیادی از جوانان غیور کرج ، رشادت ها آفرید و در رزمی جانانه به مقام شامخ و والای شهادت نائل گشت و به علت سنگینی آتش دشمن پیکر پاکش در محل باقی ماند

در مرحله دوم همین عملیات بود که با کوشش رزمندگان مناطق بیشتری آزاد شده و پیکراین شهید والامقام به زادگاهش برگردانده شد

 و در روزسوم خرداد بود که همزمان با مراسم  تشییع پیکر پاک این جوان برومند مژده آزادی خرمشهردر عملیات بیت المقدس به اهالی و پدر و مادرش داده شد و این خبر نشان از خون پرثمر شهید مرتضی خان محمدی داشت

 و من یقاتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نوتیه اجراً عظیماً.

کسی که در راه خدا جهاد کند، و در راه خدا شهید گردد، یا پیروز شود، پاداش بزرگی به او عطا خواهیم کرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دو یادداشت کوتاه از شهید مجاهد با موضوع تقوا و تاکید بر ارزش و اهمیت نماز و آمادگی مجاهدت در راه خدا در دست ماست  که در ادامه مطلب می خوانید:

دعا کنید که شهادت نصیبم شود. امام را دعا کنید. کسی که به جبهه می رود و برای خدا می جنگد و برای اسلام جان می دهد پایه کارش نماز است .

آیا می شود سقفی بدون دیوار و ستون باشد؟!

نماز است که انسان را از گناه دور می کند و کسی کاری برای خدا بکند و نماز نخواند ( کارش) بی فایده است نه تنها ثوابی ندارد بلکه شاید گناه هم داشته باشد چون کسی که نماز نخواند  یعنی خدا را قبول ندارد و جنگش هم برای خدا نیست بلکه برای مردم است. بیست و چهارم فروردین ماه 1361،  جبهه رقابیه.

***********

سلام گرم من بر تو ای امام زمان ، ای خصم دشمنان دین، ای یار مستضعفان، ای حجت ثانی عشر، ای مهدی جان !سلام گرم من بر تو ای خمینی کبیر؛  ای ابر مرد و سلام بر شما ای شهیدان و ای مجروحین دست و پا از دست داده ای. ای خمینی کبیرم؛ فرمان بده که ما همه سرباز امام زمان و جانباز توایم.

حکم کن که همه جان برکف با دشمنان اسلام و خدا می جنگیم. همچنان که خداوند امر می کند و در سوره مبارکه نساء آیه 76 می فرماید :


«الَّذینَ آمَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَّهِ ۖ وَالَّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوا أَولِیاءَ الشَّیطانِ ۖ إِنَّ کَیدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعیفًا»
کسانی که ایمان دارند، در راه خدا پیکار می‌کنند؛ و آنها که کافرند، در راه طاغوت [= بت و افراد طغیانگر]. پس شما با یاران شیطان، پیکار کنید! (و از آنها نهراسید!) زیرا که نقشه شیطان، (همانند قدرتش) ضعیف است.

   هیجدهم بهمن ماه 1360، سر پل ذهاب

 

 

 

کتاب عاشقان شهادت - زندکینامه شهید

 

 

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
شهدا گنج های ماندگار

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."

آخرین نظرات
پربیننده ترین مطالب