
در حمله رژیم صهیونیستی در سحرگاه روز جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، مهدی اکبری نسب، دانشجوی مهندسی برق دانشگاه علم و صنعت ورودی سال ۱۴۰۰ به همراه همسرشان به شهادت رسیدند.
مراسم تشییع پیکر مطهر شهید والامقام مهدی اکبری نسب سهشنبه ۲۷ خرداد ساعت ۱۰ صبح از ابتدای خیابان شهید ملک زاده(چهارصددستگاه) به سمت گلزار شهدای چهارصد دستگاه کرج



در پی حملات ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی در سحرگاه ۲۳ خرداد، «حسنیه جعفرآبادی» دانشجوی دکترای دامپزشکی ورودی ۹۷ (اینترن ترم آخر) دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج به همراه همسرشان در محل سکونتشان در تهران به شهادت رسیده و به دیدار معبود شتافتهاند.



مهدی اسفندانی، برادر شهیده والامقام فاطمه اسفندانی و دایی سه شهید گلگونکفن حسین، امیرعباس و حسنیه جعفرآبادی، در گفت وگو با خبرنگار نوید شاهد تهران بزرگ، از خواهر مهربان و فرزندان رشیدش گفت، از خاطراتی که امروز، چون نگینی درخشان، بر تارک تاریخ این مرز و بوم میدرخشد.
مهدی اسفندانی، برادرِ شهیده والامقام« فاطمه اسفندانی» گفت: خواهرم، متولد ۱۳۵۴، بانویی بود که رحمت و خیرخواهی، در ذاتش ریشه داشت. بیست سال پیش به عنوان بهورز پذیرفته شد و خدمت صادقانهاش را از روستای اسفندان آغاز کرد، خواهرم دردوران خدمت بهعنوان بهورز در روستا، با کمترین امکانات مسئولیت واکسیناسیون، کنترل فشار خون و رسیدگی به بیماران را برعهده داشت وهمواره یاریگرمردم بود. دستهای پر مهرش، هرگز از کمک به همنوعانش بازنایستاد.

نخبگانی که با شهادت جاودانه شدند
خواهرم ۳۰ سال پیش ازدواج کردند که ثمرهٔ آن پیوند مبارک، سه فرزند بود که هرکدام در حوزههای علمی و اجتماعی موفق بودند. حسنیه دانشجوی ترم آخر دکترای دامپزشکی، حسین فرزند بزرگ خانواده، دانشآموخته کارشناسی ارشد مهندسی و امیرعباس فرزند کوچک خانواده، روحیهای دلسوز و خیری داشت و همواره به همکلاسیهایش کمک میکرد. داماد خانواده نیز دانشجوی دانشگاه علم و صنعت و حافظ قرآن بود که تنها یک سال و نیم پس از ازدواج به همراه خانواده به شهادت رسید.

عشق به زادگاهش اسفندان
پس از انتقال به تهران، در کنار کارهای اجتماعی، با مشورت و دغدغهمندی و با پیگیری های مستمر و هماهنگی های بی وقفه موفق شد یک ایستگاه اورژانس ۱۱۵ و یک حسینه در روستای اسفندان بنا کند. امروز آن حسینه به نام فرزندان شهیدش و اورژانس به نام خودِ او، «شهیده بانو فاطمه اسفندانی» نامیده میشود تا یادش همواره زنده بماند.
خیری که ماندگار شد
خواهرم فوقالعاده دست بخیر و بینهایت دلسوز و مهربان بود. یک خاطرهی روشن از ایشان دارم، روزی با من تماس گرفتند و از من خواستند تا به کاشان بروم و فرشهای حسینه را انتخاب و خریداری کنم. من هم با فرستادن عکسها برای ایشان و تأیید نهایی، فرشها را خریدم و برای استفاده در مراسم اربعین و عاشورا به حسینه اسفندان آوردم. اما قسمت نبود که خودِش حاصلِ خیرخواهی اش را به چشم ببیند.

آخرین دیدارخواهر
علاقهٔ وافری به خانوادهی شهدا داشتند و در نهایت، خود نیز به شهدا پیوستند. آخرین دیدارم با خواهرم، در همان روزی بود که برای خرید فرشهای حسینه به کاشان رفتم تا مراسم اربعین امام حسین (ع) را در کنار هم درحسینیه اسفندان برگزار کنیم.
تحمل این داغ، برای من و همهٔ بازماندگان بسیار سخت و طاقتفرساست، اما ما به لطف خداوند متعال و با توکل بر او، ایمان داریم که این عزیزان، همواره زندهاند و راهشان پررهرو باد. من، شخصاً تمام تلاش خود را خواهم کرد تا کارهای نیمهتمام این خانوادهٔ بزرگوار را به پایان برسانم و ادامهدهندهٔ مسیر نورانیشان باشم.
گفتنی است؛ شهید حسین، امیرعباس و شهیده حسنیه، همراه با مادر گرامیشان، درروز ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ با حضور پر شور مردم و مسئولین استانی و شهرستانی در روستای اسفندان در استان مرکزی تشییع و به خاک سپرده شدند.

