شهید مهدی اکبری نسب
نام پدر: اصغر
تولد: 1378/06/30
شهادت: 1404/03/23
علت شهادت: حمله نظامی رژیم منحوس اسرائیل
بسم الله الرحمن الرحیم

در سحرگاه روز 23 خرداد 1404 رژیم شیطانی ، سفاک و خون آشام صهیونیستی جنگ نظامی خود را به طور غافلگیرانه با هدف سرنگونی نظام جمهوری اسلامی و با بهانه از بین بردن توانایی غنی سازی هسته ای ایران با نام  عملیات چکش نیمه‌شب آغاز کرد.این اقدام وحشیانه با مذاکرات غیر مستقیم ایران با آمریکا همزمانی داشت. مذاکراتی آمریکایی که پوششی جهت فریب ایران و حمله نظامی سگ هارخوش در منطقه طراحی شده بود.
این حملات با استفاده از موشک های دوربرد،موشک های پرتاب شده توسط هواپیماها،بمباران هوایی بر علیه مناطق مسکونی،صنعتی و مراکز هسته ای و همچنین حملات تروریستی در به شهادت رساندن فرماندهان نظامی،دانشمندان هسته ای و به کارگیری عوامل و جاسوسان داخلی در پروازدادن ریزپرنده ها و پرتابه های انفجاری و بمب گذاری، همراه بود و تعداد زیادی از کودکان و زنان و مردم بی گناه را به خاک و خون کشید و  تعدادی ازنیروهای مدافع امنیت و وطن را مظلومانه به شهادت رساند.
روحشان شاد و یادشان گرامی باد.

شهید  اکبری نسب-مهدی

در حمله رژیم صهیونیستی در سحرگاه روز جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، مهدی اکبری نسب، دانشجوی مهندسی برق دانشگاه علم و صنعت ورودی سال ۱۴۰۰ به همراه همسرشان به شهادت رسیدند.

مراسم تشییع پیکر مطهر شهید والامقام مهدی اکبری نسب سه‌شنبه ۲۷ خرداد ساعت ۱۰ صبح از ابتدای خیابان شهید ملک زاده(چهارصددستگاه) به سمت گلزار شهدای چهارصد دستگاه کرج

شهید_مهدی_اکبری_نسب_8yby.jpg


اکبری_نسب-مهدی_z39.jpg



 در پی حملات ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی در سحرگاه ۲۳ خرداد، «حسنیه جعفرآبادی» دانشجوی دکترای دامپزشکی ورودی ۹۷ (اینترن ترم آخر) دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج به همراه همسرشان در محل سکونتشان در تهران به شهادت رسیده و به دیدار معبود شتافته‌اند.





مهدی اسفندانی، برادر شهیده والامقام فاطمه اسفندانی و دایی سه شهید گلگون‌کفن حسین، امیرعباس و حسنیه جعفرآبادی، در گفت وگو با خبرنگار نوید شاهد تهران بزرگ، از خواهر مهربان و فرزندان رشیدش گفت، از خاطراتی که امروز، چون نگینی درخشان، بر تارک تاریخ این مرز و بوم می‌درخشد.

مهدی اسفندانی، برادرِ شهیده والامقام« فاطمه اسفندانی» گفت: خواهرم، متولد ۱۳۵۴، بانویی بود که رحمت و خیرخواهی، در ذاتش ریشه داشت. بیست سال پیش به عنوان بهورز پذیرفته شد و خدمت صادقانه‌اش را از روستای اسفندان آغاز کرد، خواهرم دردوران خدمت به‌عنوان بهورز در روستا، با کمترین امکانات مسئولیت واکسیناسیون، کنترل فشار خون و رسیدگی به بیماران را برعهده داشت وهمواره یاریگرمردم بود.  دست‌های پر مهرش، هرگز از کمک به همنوعانش بازنایستاد.

فاطمه اسفندانی و فرزندانش/ یک خانواده، پنج شهید، یک روایت عاشقانه

نخبگانی که با شهادت جاودانه شدند

خواهرم ۳۰ سال پیش ازدواج کردند که ثمرهٔ آن پیوند مبارک، سه فرزند بود که هرکدام در حوزه‌های علمی و اجتماعی موفق بودند. حسنیه دانشجوی ترم آخر دکترای دامپزشکی، حسین فرزند بزرگ خانواده، دانش‌آموخته کارشناسی ارشد مهندسی و امیرعباس فرزند کوچک خانواده، روحیه‌ای دلسوز و خیری داشت و همواره به همکلاسی‌هایش کمک می‌کرد. داماد خانواده نیز دانشجوی دانشگاه علم و صنعت و حافظ قرآن بود که تنها یک سال و نیم پس از ازدواج به همراه خانواده به شهادت رسید.

فاطمه اسفندانی و فرزندانش/ یک خانواده، پنج شهید، یک روایت عاشقانه

امیرعباس نوجوانی که آرزو داشت خیر باشد
 
از امیرعباس، روایتی دارم که گویای شخصیت والای اوست . فرزند خواهرم، همیشه می‌گفت: انسان باید هر روز از عمرش کاری نیک انجام دهد. این روحیه در تمام اعضای خانواده موج می‌زد.
 
از انس با قرآن تا کمک به مردم غزه
 
 شهیده حاجیه خانم فاطمه اسفندانی، افزون بر به جا آوردن نماز و روزه و دیگر واجبات، که با دقتی ستودنی انجام می‌داد، برجسته‌ترین وجه زندگی روحانی‌اش، انس و الفت ژرفش با قرآن کریم بود. این رابطهٔ مقدس، تنها به ایام خاصی مانند ماه مبارک رمضان محدود نمی‌شد، بلکه در طول تمامی روز‌های سال، جزء‌خوانی روزانه‌اش را با هیچ چیز معامله نمی‌کرد؛ حتی اگر مشغله‌های بسیار داشت. این، عادت پنجاه و چهار سال زندگی پربرکتش بود.
 
ارادت به رهبر انقلاب
 
 عشق و ارادت، در وجودش به شکل‌های گوناگونی متجلی بود، از جمله ارادت بی‌چون و چرایش به رهبر انقلاب و یاران جبههٔ مقاومت که خانه‌اش با قاب عکس‌های رهبر معظم انقلاب، شهید حاج قاسم سلیمانی و سید حسن نصرالله آراسته بود. عشق به خدمت و کمک به خلق الله، در دوران خدمتش در مراکز بهداشتی، زبانزد خاص و عام بود.
 
فاطمه اسفندانی و فرزندانش/ یک خانواده، پنج شهید، یک روایت عاشقانه
 
عشق و تعهد
 
او در هر کاری، حجم عظیمی از عشق و تعهد می‌ریخت و برای آن حرمت و ارزش قائل بود؛ چه در نقش همسری وفادار و مادری دلسوز برای سه فرزندش، چه در عرصهٔ اجتماعی. زمانی که پزشک به دلیل قند خون بالا، خوردن انگور را برای همسرش منع کرد، او نیز به نشانهٔ همدلی، چشم‌هایش را بر این میوهٔ بهشتی بست و سعی کرد حتی طعم آن را نیز فراموش کند. این عشق و ارادت، در وجودش به شکل‌های گوناگونی متجلی بود.
 آستین‌هایش حتی در ساعات غیراداری نیز برای خدمت به مردم، بالا بود، از تزریقات گرفته تا شست‌و‌شو و پانسمان زخم‌ها، بی‌هیچ منت و چشمداشتی به یاری بیماران و نیازمندان می‌شتابید.

عشق به زادگاهش اسفندان

پس از انتقال به تهران، در کنار کار‌های اجتماعی، با مشورت و دغدغه‌مندی و با پیگیری های مستمر و هماهنگی های بی وقفه موفق شد یک ایستگاه  اورژانس ۱۱۵ و یک حسینه در روستای اسفندان بنا کند. امروز آن حسینه به نام فرزندان شهیدش و اورژانس به نام خودِ او، «شهیده بانو فاطمه اسفندانی» نامیده می‌شود تا یادش همواره زنده بماند.

خیری که ماندگار شد

خواهرم فوق‌العاده دست‌ بخیر و بی‌نهایت دلسوز و مهربان بود. یک خاطره‌ی روشن از ایشان دارم، روزی با من تماس گرفتند و از من خواستند تا به کاشان بروم و فرش‌های حسینه را انتخاب و خریداری کنم. من هم با فرستادن عکس‌ها برای ایشان و تأیید نهایی، فرش‌ها را خریدم و برای استفاده در مراسم اربعین و عاشورا به حسینه اسفندان آوردم. اما قسمت نبود که خودِش حاصلِ خیرخواهی‌ ‌اش را به چشم ببیند.

فاطمه اسفندانی و فرزندانش/ یک خانواده، پنج شهید، یک روایت عاشقانه

آخرین دیدارخواهر

 علاقهٔ وافری به خانواده‌ی شهدا داشتند و در نهایت، خود نیز به شهدا پیوستند. آخرین دیدارم با خواهرم، در همان روزی بود که برای خرید فرش‌های حسینه به کاشان رفتم تا مراسم اربعین امام حسین (ع) را در کنار هم درحسینیه اسفندان برگزار کنیم.

ادامه دهنده راهشان هستم
 

 تحمل این داغ، برای من و همهٔ بازماندگان بسیار سخت و طاقت‌فرساست، اما ما به لطف خداوند متعال و با توکل بر او، ایمان داریم که این عزیزان، همواره زنده‌اند و راهشان پررهرو باد. من، شخصاً تمام تلاش خود را خواهم کرد تا کار‌های نیمه‌تمام این خانوادهٔ بزرگوار را به پایان برسانم و ادامه‌دهندهٔ مسیر نورانیشان باشم.

گفتنی است؛ شهید حسین، امیرعباس و شهیده حسنیه، همراه با مادر گرامیشان، درروز ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ با حضور پر شور مردم و مسئولین استانی و شهرستانی در روستای اسفندان در استان مرکزی تشییع و به خاک سپرده شدند.