شهدا گنج های ماندگار

یادواره شهدای چهارصد دستگاه کرج

شهدا گنج های ماندگار

یادواره شهدای چهارصد دستگاه کرج

سلام خوش آمدید
شهید نقیلو-ایوب

شهید ایوب نقیلو

نام پدر: محمدحسین

تاریخ تولد: 10-10-1343 شمسی

محل تولد: البرز - کرج 

تاریخ شهادت : 12-12-1365 شمسی

محل شهادت : شلمچه 

 گلزارشهدا :امامزاده محمد

 البرز - کرج

الذین آمنو و هاجرو و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون"

(آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت کردند و در راه خدا با جان و مالشان با کفار جهاد کردند، آنها نزد خدا مقام بلندی دارند و آنان رستگاران دو عالمند.)

به نام الله هستی بخش دو عالم

به نام او که برای رسیدن به او شتاب داریم،به نام او که معشوقم و معبودم و مرادم اوست.

سلام بر پیامبران که خداوند آنها را برای هدایت بشریت فرستاد و سلام بر خاتم الانبیاء و فرزند مطهر او حضرت فاطمه (س) و جانشینان او که اول آنها حضرت علی (ع) و آخر آنها حضرت مهدی (عج)است و درود بیکران بر نائب الامام حضرت آیت الله امام خمینی که این انقلاب را هدایت می کند و با هر کلامش درس بزرگی از انقلاب اسلامی به ما می دهد و این انقلاب را به پیش می برد تا ظهور مولایمان حضرت مهدی موعود(ع).

پدرو مادر! شما زحمت زیادی کشیدید تا من را به اینجا رساندید ولی من نتوانستم درست یک قدردانی خوب از شما بکنم و یک وقتی شما از دست من خیلی ناراحت بودید، چون حرف شما را گوش نکردم و به جبهه رفتم ولی من باید می رفتم جبهه، چون جبهه انسان ساز است و ما مسئولیت دفاع از اسلام را داریم. و این را هم بدانید قبل از اینکه مرگ به سراغ شما بیاد، شما به استقبال مرگ بروید که خود یک نوع سعادت است. و این را هم بگویم که انقلاب اسلامی با شهدای زیادی به دست ما رسیده و ما باید ادامه دهنده راه شهیدان باشیم و هر قطره خونی که به زمین ریخته می شود ، بار ما سنگین تر می شود. این بار را نباید زمین گذاشت که انقلابمان به وابستگی به شرق و غرب می کشد.

پدر و مادر! می دانم از مرگ من ناراحت می شوید ولی از شما می خواهم که اگر می توانید در رو در روی مردم گریه نکنید. در جای خلوت این کار را بکنید و همیشه به یاد خدا باشید. این امر الهی است، همه ما باید برویم.

برادران عزیزم! امیدوارم ادامه دهنده راه شهدا باشید تا سعادتمند زندگی کنید و تا آنجا که می توانید به جبهه بروید و از جبهه دوری نکنید. از تمامی دوستان و آشنایان و از تمامی کسانی که با من آشنایی داشتند، اگر از من بدی یا اینکه به هر نحو دیگر ناراحتی داشتند، مرا حلال کنند تا انشالله خداوند الرحمن هم عنایتی کند تا بتوانیم در آخرت سربلند باشیم. والسلام

به نور و رحمت و لطف تو سوگند

که من هرگز نبرُم از تو پیوند

خود اندازم درآغوش سعادت

کرامت کن مرا فیض شهادت

خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی ، خمینی را نگه دار

درباره شهید


سردار شهید «ایوب نقی لو» که در خانواده ای مستضعف و متدین متولد شد و پرورش یافت در مدتی کوتاه و در عنفوان جوانی به مکانتی از اخلاص شور و جذبه دست یافت که روزهای آخر به بهانه عملیات عاشورایی کربلای پنج خود را بیتابانه به این در و آن در و آب و آتش می زد تا مفری از این عرصه خاکی به جایگاه افلاکی خود بیابد و چنان در این راه مصر بود که سرانجام تیر اشاره به نشانه اش اصابت کرد!

ایوب در عملیات کربلای پنج یکی از نیروهای ارزنده اطلاعات و عملیات لشگریان اسلام بود و گردان ها را برای رویارویی با دشمنان بعثی، تا عمق مواضع آنان نفوذ می داد. درآخرین روز، با اینکه چیزی از آخرین مجروحیتش نمی گذشت ، مجددا" ماموریتی را در عمق سپاهیان دشمن بر عهده گرفت و از همان مسیر به سوی عرش پر کشید. او اکنون نیز یکی از آن ستاره هایی است که هر شب از آسمان دل های صاف، خود نمایی می کند و زینت چشم های روبه آسمان است.

یاد و راهش گرامی باد


منبع:فاتحان

 

 

ایوب را از زمان مدرسه و کلاس های راهنمایی می شناختم. چهره مهربان و معصومانه اش هنوز هم در نظرم مجسم می شود . بعدها با ایوب در مدرسه ای دیگر

همکلاس شدیم. همکلاس که نه،هم مدرسه ای ، چرا که با اینکه تقریبا" با هم هم سن و سال بودیم ولی او کلاسش خیلی از من بالاتر بود! در مدرسه عشق(بسیج) خیلی از من زرنگترها بود. شاگرد ممتازی بود که من و خیلی های دیگر از روی دستش تقلب می کردیم. او امتحان ها را یکی پس از دیگری با موفقیت پشت سر می گذاشت و ما لنگان لنگان، با تجدیدی و تک ماده کردن او را دنبال می کردیم.

ایوب خیلی زود مسیر طولانی فارغ التحصیلی در مدرسه عشق را طی کرد و مدرکش را با معدل بیست در دست راستش گرفت و وارد عرصه حساب شد و «آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است...»

سردار شهید «ایوب نقی لو» که در خانواده ای مستضعف و متدین متولد شد و پرورش یافت در مدتی کوتاه و در عنفوان جوانی به مکانتی از اخلاص شور و جذبه دست یافت که روزهای آخر به بهانه عملیات عاشورایی کربلای پنج خود را بیتابانه به این در و آن در و آب و آتش می زد تا مفری از این عرصه خاکی به جایگاه افلاکی خود بیابد و چنان در این راه مصر بود که سرانجام تیر اشاره به نشانه اش اصابت کرد!

ایوب در عملیات کربلای پنج یکی از نیروهای ارزنده اطلاعات و عملیات لشگریان اسلام بود و گردان ها را برای رویارویی با دشمنان بعثی، تا عمق مواضع آنان نفوذ می داد. درآخرین روز، با اینکه چیزی از آخرین مجروحیتش نمی گذشت ، مجددا" ماموریتی را در عمق سپاهیان دشمن بر عهده گرفت و از همان مسیر به سوی عرش پر کشید. او اکنون نیز یکی از آن ستاره هایی است که هر شب از آسمان دل های صاف، خود نمایی می کند و زینت چشم های روبه آسمان است.

یاد و راهش گرامی باد

رفیق نیمه راه او – بهروزساقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
شهدا گنج های ماندگار

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."

آخرین نظرات