سیدمحمدرضا موسوی
نام پدر: سیدناصر
تاریخ تولد: 1-4-1346 شمسی
محل تولد: البرز - کرج
تاریخ شهادت : 14-3-1366 شمسی
محل شهادت : میمک
گلزار شهدا : بی بی سکینه
تهران - شهریار - صفادشت
نام پدر: سیدناصر
تاریخ تولد: 1-4-1346 شمسی
محل تولد: البرز - کرج
تاریخ شهادت : 14-3-1366 شمسی
محل شهادت : میمک
گلزار شهدا : بی بی سکینه
تهران - شهریار - صفادشت
وصیت نامه شهید محمدرضا موسوی
خدمت پدر گرامی و مادر عزیزتر از جانم سلام امیدوارم که حالتان خوب باشد و کسالتی نداشته باشید اینک چند کلمه ای کوتاه و خلاصه ای خدمت پدر و مادرم.
پدر و مادرم من چقدر از شما شرمنده ام چقدر از شما معذرت میخوام در این لحظه که این نامه را مینویسم دوشنبه مورخ 1366/3/11 ساعت 5 غروب است و من قدرت هر گونه تفکری را دارم پدر و مادرم ای رویای زندگی بی سرانجام میدانم که این نامه شما را شوکه میکند می دانم که این نامه قصر رویا های شما را در هم خواهد ریخت و گرد و خاک آن تا مدتها چشمان خوشگلتان را تیره و تار خواهد ساخت اما جز عذرخواهی چه میتوانم بکنم شما خوب هستید و نجیب و دلتان پاک است و تنها خواهشی که از پدر و مادر عزیزم دارم که اصلا" احساس ناراحتی در خود راه ندهید و با قلبی پاک و بدون گریه و زاری مرا در بی بی سکینه به خاک بسپارید و چند کلمه ای خدمت برادران و خواهرانم محمود جان درس بخوانه و سعی کنید فرزنداتان را با سواد بار بیاورید و باری پدر عزیزم و مادر گرامی و عزیزتر از جانم و برادران و خواهرام شرح محبتها و علاقه هایم را در یک جمله خلاصه میکنم و با تمام وجودم دوستتان دارم و از روی شما خجالت میکشم اما قدم به راهی گذاشتهام که باز گشتی در آن نیست. و اما مادرم و پدر عزیزتر از جانم اگر کوچکترین گریه و ناراحتی کنید این را بدانید که فقط من را عذاب داده اید.
برادرانم و خواهرانم برای پدر و مادرم بچه های خوب و نجیبی باشید.
سلام گرم مرا به دوستان و آشنایان برسانید.
خدمت پدر گرامی و مادر عزیزتر از جانم سلام امیدوارم که حالتان خوب باشد و کسالتی نداشته باشید اینک چند کلمه ای کوتاه و خلاصه ای خدمت پدر و مادرم.
پدر و مادرم من چقدر از شما شرمنده ام چقدر از شما معذرت میخوام در این لحظه که این نامه را مینویسم دوشنبه مورخ 1366/3/11 ساعت 5 غروب است و من قدرت هر گونه تفکری را دارم پدر و مادرم ای رویای زندگی بی سرانجام میدانم که این نامه شما را شوکه میکند می دانم که این نامه قصر رویا های شما را در هم خواهد ریخت و گرد و خاک آن تا مدتها چشمان خوشگلتان را تیره و تار خواهد ساخت اما جز عذرخواهی چه میتوانم بکنم شما خوب هستید و نجیب و دلتان پاک است و تنها خواهشی که از پدر و مادر عزیزم دارم که اصلا" احساس ناراحتی در خود راه ندهید و با قلبی پاک و بدون گریه و زاری مرا در بی بی سکینه به خاک بسپارید و چند کلمه ای خدمت برادران و خواهرانم محمود جان درس بخوانه و سعی کنید فرزنداتان را با سواد بار بیاورید و باری پدر عزیزم و مادر گرامی و عزیزتر از جانم و برادران و خواهرام شرح محبتها و علاقه هایم را در یک جمله خلاصه میکنم و با تمام وجودم دوستتان دارم و از روی شما خجالت میکشم اما قدم به راهی گذاشتهام که باز گشتی در آن نیست. و اما مادرم و پدر عزیزتر از جانم اگر کوچکترین گریه و ناراحتی کنید این را بدانید که فقط من را عذاب داده اید.
برادرانم و خواهرانم برای پدر و مادرم بچه های خوب و نجیبی باشید.
سلام گرم مرا به دوستان و آشنایان برسانید.
