درود به روان پاک شهیدان جان برکف وطنم ایرانم. کشورم. روحشان شاد و یادشان گرامی .
انشالله شفاعت من را هم کنند
یا دش بخیر. من هم در ثبت نام به سپاه محمد شناسنامه خود را قلم کاری کردم ۱۳۵۲ بودم. دست کاری کردم ۱۳۴۹ نشد متأسّفانه نشد فهمیدن
و رفیقم ذکریا من را با خودش نبرد
با هم بودیم او دو سال از من شناسنامه ای بزرگ تر بود ولی در اصل من یک سال از شهید بزرگ تر بودم
در یک پایگاه فعالیت داشتیم گشت شبانه. رزم شبانه کوه نوردی. وووو حتی در یک مدرسه درس می خواندیم
از شهید ذکریا می خوام که از خوبان بخواهد من را هم قبول کنند
انشالله.
جانم را هزار بار به کشورم میدهم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفهای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."
سلام علیکم
درود به روان پاک شهیدان جان برکف وطنم ایرانم. کشورم. روحشان شاد و یادشان گرامی .
انشالله شفاعت من را هم کنند
یا دش بخیر. من هم در ثبت نام به سپاه محمد شناسنامه خود را قلم کاری کردم ۱۳۵۲ بودم. دست کاری کردم ۱۳۴۹ نشد متأسّفانه نشد فهمیدن
و رفیقم ذکریا من را با خودش نبرد
با هم بودیم او دو سال از من شناسنامه ای بزرگ تر بود ولی در اصل من یک سال از شهید بزرگ تر بودم
در یک پایگاه فعالیت داشتیم گشت شبانه. رزم شبانه کوه نوردی. وووو حتی در یک مدرسه درس می خواندیم
از شهید ذکریا می خوام که از خوبان بخواهد من را هم قبول کنند
انشالله.
جانم را هزار بار به کشورم میدهم