شهدا گنج های ماندگار

یادواره شهدای چهارصد دستگاه کرج

شهدا گنج های ماندگار

یادواره شهدای چهارصد دستگاه کرج

سلام خوش آمدید
شهید فتحی-رضا

شهید رضا فتحی عباس آبادی

نام پدر: علی اصغر

تاریخ تولد: 13-11-1339 شمسی

محل تولد: البرز - کرج 

تاریخ شهادت : 10-12-1362 شمسی

محل شهادت : جزیره مجنون

عملیات: خیبر

گلزارشهدا: امامزاده محمد

 البرز - کرج

https://s18.picofile.com/file/8431433500/%D8%A7%D8%B2_%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA_%D8%A8%D9%87_%DA%86%D9%BE_%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1_%D8%B1%D9%86%D8%AC%DB%8C_%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D9%81%D8%AA%D8%AD%DB%8C_%D9%88_%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D9%85%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C.jpg

از راست به چپ سردار رنجی شهید رضا فتحی و شهید علی مردانی


شهید «رضا فتحی عباس آبادی» که نام پدرش«علی اصغر» است در سیزدهم بهمن ماه 1339، در کرج چشم به جهان گشود. وی مسئول آموزش عقیدتی سپاه کرج بود. او همراه با سایر دوستانش در گردان حبیب ابن مظاهر در عملیات خیبرشرکت کرد تا اینکه در تاریخ 10 اسفند 1362 در جزیره مجنون آسمانی شد.

همسر شهید می‌گوید: ما فقط 6 ماه با هم زندگی کردیم. از اول هم می‌دانستم که او برای همیشه مال من نخواهد بود، اما من هم مثل خودش با خدا معامله کردم. به نظر من آن‌ها انسان‌های زمینی نبودند، تفکرات عمیقی داشتند و انگار که می توانستند آینده را ببینند.

وی گفت: همسرم از شهادتش اطلاع داشت و همیشه غیرمستقیم به آن اشاره می‌کرد. خیلی از صحبت‌های او بعد از شهادتش برایم ملموس و قابل درک شد. همسرم همیشه دائم الوضو بود و نماز شبش ترک نمی‌شد و خودش را ملزم به روزه داری در روزهای دوشنبه و پنجشنبه می‌کرد.

شادالویی عنوان کرد: خاطرم هست که همسرم یک دست لباس خاکی داشت. دوستانش موقع اعزام آن را قرض می‌کردند و بعد از اینکه کارهای اعزامشان انجام می‌شد آن را برمی‌گرداندند. آن قدر کهنه شده بود که دیگر از او خواستم آن را از خودش جدا کند. خندید و جواب داد: من با خدا عهد کرده‌ام تا روزی که زنده هستم همین لباس را بپوشم. من هم به شوخی گفتم یعنی تا 40 سال دیگر؟. اما همسرم چند ماه بعد با همان لباس شهید شد.




کتاب "لاله واژگون" که به قلم «علی دنیائی» به رشته تحریر در آمده است به شرح زندگینامه سردار «شهید رضا فتحی عباس آبادی» پرداخته است.


  •  آقای دنیایی به عنوان نویسنده «کتاب لاله واژگون » بفرمایید که این اثر چگونه و با چه انگیزه ای نوشته شد؟

از شهدا نوشتن سعادتی بود که خداوند نصیب من کرد. من معتقدم آسایش و آرامش امروز ما مرهون ایثار و از خودگذشتگی دلیرمردان و شیرزنان ایران زمین است و از طریق تریبون نوید شاهد هم سر تعظیم فرود می آورم بر آستان پاک تمام شهیدانی که عزت و شرف این مرز و بوم را بیمه کردند .

در خصوص انگیزه باید بگویم چه انگیزه ای بالاتر از ادای دینی که بر گردن ما نهاده شده است. هر چه امروز کشور ما دارد، به برکت خون این جوانان شهید است. من همیشه در پی این بودم که به گونه ای دینی که شهدا بر گردنم دارند را تا حد توان ادا کنم و با هنر و فنی که در اختیار دارم از سیره و سبک زندگی آنها کتاب و مطلبی در خور شانشان بنویسم که این فرصت فراهم شد.

  •  بارزترین نکته در زندگی و منش شهید رضا فتحی عباس آبادی در تحقیقاتی که انجام دادید چه بوده است؟

بر اساس تجربه ای که دارم از شهدا گفتن و نوشتن سخت است. بر اساس اظهارات همرزمان و خانواده‌ی شهید فکر می‌کنم غیرت و جوانمردی بارزترین منش شهید فتحی بود. ایشان بسیار متواضع و فروتن بود. ارادات خاصی به بانوی دو عالم حضرت زهرا (س) داشت.

  •  بعد از مطالعه بر روی جنبه های مختلف زندگی شهید «رضا فتحی عباس آبادی» چگونه او را به ما معرفی می کنید؟

شهید فتحی فردی فرهیخته و با مطالعه بوده است. یکی از مهم‌ترین مواردی که انسان هنگام سخن گفتن باید مورد توجه قرار بدهد، آگاهی و علم در موضوعات است و این خصلت را شهید فتحی داشته است. وی مصداق بارز «داشتن دو گوش و یک زبان تصادفی نیست! » بوده است.

او شخصی بسیار رازدار، با سعه صبر بالا بود. با خدا معامله می‌کرد و هیچگاه درباره‌ی فعالیت و امور روزمره چیزی بروز نمی‌ داد.

  •  به عنوان یک نویسنده ای که در زمینه ایثار و شهادت قلم می زنید تاثیر نوشتن زندگی شهدا بر جامعه و علی الخصوص نسل امروز را چه می دانید؟

نسل شهدا به نظر من تکرار نخواهد شد. اگر بر مزار شهدا گذر کردید به تصاویر تک‌‌‌ ‌تک آنها فقط نیم نگاهی بیندازید، خواهید دید و خواهید شنید که عظمت و مردانگیشان را با سکوتشان فریاد می‌زنند. شاید این برای من که از شهدا می‌نویسم ملموس تر است.

من به نسل امروز توصیه می‌کنم که بیشتر پیرامون قهرمانان ملی خود،اسطوره‌هایی که تکرار نخواهند شد، مطالعه کنند. قهرمانان واقعی که در سخت ‌ترین شرایط ایستادگی کردند و از خود پایمردی نشان دادند تا شرف ما محفوظ بماند.

  •  نحوه نگارش چگونه بود و راوی داستان چه کسی بود؟

قالب این کتاب رمان بوده و سعی شده است از حالت خاطره نویسی خارج باشد. داستان از اوج فعالیت قهرمان داستان شروع می‌شود و در نهایت به اتفاقات دوران زندگی و شهادت وی می رسد. داستان به‌صورت راوی سوم شخص دانای کل روایت شده و در برخی صحنه‌ها به‌صورت دانای محدود ظاهر شده است.

  •  کتاب در چند فصل تدوین شده است معیار فصل بندی چه بوده است؟

کتاب دارای صدوسی‌ونه صفحه و دوازده فصل است. فصل‌ها براساس شکل‌گیری شخصیت قهرمان داستان تنظیم و پیش رفته است. این کتاب به همت دوستان در کنگره‌ی شهدای استان البرز به چاپ رسیده است.



نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
شهدا گنج های ماندگار

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."

آخرین نظرات