شهدا گنج های ماندگار

یادواره شهدای چهارصد دستگاه کرج

شهدا گنج های ماندگار

یادواره شهدای چهارصد دستگاه کرج

سلام خوش آمدید
شهید اسمخانی-ناصر
 شهید ناصر اسم خانی
نام پدر: ولی
تاریخ تولد: 12-3-1340 شمسی
تاریخ شهادت : 13-5-1362 شمسی
محل شهادت : حاج عمران
 گلزارشهدا :امامزاده محمد
البرز - کرج




دوازدهم خرداد 1340، در شهرستان تهران دیده به جهان گشود. پدرش ولی (فوت 1352) و مادرش صفوره نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. کارگر ساختمان بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سیزدهم مرداد 1362، درحاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در امامزاده محمد شهرستان کرج واقع است 

نویدشاهد البرز؛ شهید «ناصر اسم خانی اشلقی» که نام پدرش «ناصر» و مادرش«صفوره» است دردوازدهم خردادماه سال 1340، در خیابان هاشمی تهران دیده به جهان گشود. او دوران کودکی خود را در کنار خانواده ای مومن و متدین سپری نمود تا اینکه به سن هفت سالگی رسید و برای کسب کسب علم و دانش راهی مدرسه شد و تحصیلات خود را تا کلاس سوم راهنمایی در تهران گذراند. شهید در سن ده سالگی پدر خود را از دست داد او با غم بی پدری بزرگ شد و در کودکی دستان کوچک خود را متحمل کارهای سخت کرد و به کار کردن برای امرار معاش مشغول شد و در زمان اوج گیری انقلاب با اینکه سن و سال چندانی نداشت اما همیشه در صحنه حضور داشت و در اکثر راهپیمایی ها و تظاهرات بر علیه رژیم منحوس پهلوی شرکت می کرد و فعالیت می نمود.

وی پس از پیروزی انقلاب در سنگر کار و تلاش فعالیت می نمود. با شروع جنگ تحمیلی او نیز همانند دیگر جوانان غیور این مرز و بوم حمله ناجوانمردانه بعثیون کافر را توانست به مرزهای اسلامی این کشور تاب بیاورد ایشان شش بار به طور داوطلبانه به جبهه اعزام شد و آخرین بار در تاریخ سیزدهم مردادماه 1362، بعد از ماهها مجاهدت در راه دفاع از وطن در جبهه حاج عمران به شهادت رسید و تربت پاک شهید در «امامزاده محمد کرج» نمادی از ایثار و پایداری در راه میهن است. 

شهید «ناصراسم خانی اشلقی» در وصیت نامه خود آورده است:

با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب و با سلام و درود به تمام رزمندگان اسلام و با سلام و درود به مادر عزیزم و به تمامی خانواده .باری ای مادر عزیزم و نور چشمان من، این نامه ایی را که برای شما می نویسم، وصیت نامه من است، البته وصیت نامه بر هر مسلمانی واجب است و لازم است.

مادر امیدوارم که خداوند از گناهان من بگذرد و از گناهان تمامی مسلمانان و امیدوارم که مادر مرا ببخشید و مرا حلال کنی مادر تو در زندگیت خیلی زجر کشیدی و ما را با هزاران بدبختی و دشواری بزرگ کردی. ای کاش پدرمان فوت نکرده بود که ما به این وضع گرفتار بشویم و البته نا شکری نمی کنم، هرچه خدا بخواهد همان است.

مادر سعی کن تمامی خانواده را دور خودت جمع کنی البته به فرموده رسول اکرم همبستگی نعمت است و پراکندگی عذاب.

مادر عزیزم دوست دارم ، اگر شهید شدم البته اگر خداوند مرا به شهادت قبول کنه هیچ وقت اشکی از چشمانت ریخته نشود و چون شهادت حق است.مادر به محمد و منصور بگو که سعی کنند زندگی شما را تامین کنند و محتاج دیگران نشوند.

مادر جان حلالی مرا از تمامی دوستانم بگیرید اگر هم به کس دیگری بدهکار هستم یادم نیست.امیدوارم که تمامی دوستان و آشنایان مرا حلال کنند.

برادران عزیزم از مادرمان خوب نگهداری کنید ، مادر نور چشم آدم است.

سلام مرا به تمامی آشنایان برسانید.به گفته شهید عالیقدر حیدر معظمی گودرزی، باید که جمله جان شویم تا لایق جانان شویم.

وسلام علیکم برحمة الله و برکاته دوم مرداد ماه 1362

ناصر اسم خانی

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری



نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
شهدا گنج های ماندگار

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."

آخرین نظرات