متن وصیتنامه شهید «مجید طهماسبیآبدر» :
بسم الله الرحمن الرحیم
پاسخ به ندای «هل من ناصر ینصره»
باسلام و درود فراوان بر
منجی زمان مهدی موعود (عج) و با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره)
این پیر جماران و با سلام و درود بر تمامی شهیدان راه حق و حقیقت که پس از 14 قرن
امروز میبینیم که عدهای از برادران به
ندای «هل من ناصر ینصرونی» امام حسین (ع) پاسخ گفتند و به جبهه های حق علیه باطل
رفتند و با دشمنان اسلام جنگیدند و به لقاء الله پیوستند و امروز بر ما واجب است
که راه این عزیزان را تا انقلاب مهدی ادامه دهیم و نگذاریم خونبهائی که برای
اسلام ریخته شدهاست پایمال گردد
مردم را از خواب خرگوشی بیدار خواهیمکرد
حسین جان، ما کربلا نبودیم که به ندای «هل من ناصر ینصرونی» تو پاسخ
گوئیم ولی امروز به ندای پیامبرگونه فرزند تو خمینی بتشکن لبیک گفته و با کسانی
که با اسلام دشمنی میکنند به مبارزه برخاسته و سرسختانه بجنگیم و نگذاریم این شمع
که به دست شما دلیرمردان تاریخ در ایران روشن شده است، خاموش گردد و امروز میبینیم
که تمامی دشمنان اسلام بر علیه اسلام برخاستند تا نگذارند که اسلام رونق بگیرد و
ما به کمک خداوند متعال پرچم اسلام را به تمامی کشورهای شرقی و غربی خواهیم کوبید
و مردم را از خواب خرگوشی بیدار خواهیم کرد.
خدایا، پروردگارا، حرکتم را که فقط در
راه تو و هدفم که همانا پیروزی اسلام است مورد لطف و رحمت خودت قرار ده و یاریم
فرما تا بتوانم به نحو احسن انجام بدهم. خدایا، تو را سپاسگزارم که مرا در جوار
مجاهدانت قرار دادهای تا همیشه تو را بشناسم و از این رو با تو پیمان میبندم تا
آخرین قطره خون که در بدن دارم در راه تو ادا کنم. خدایا، تو به من نعمتهایی
فراوانی دادی و من نتوانستم شکرگزار باشم و نیز نتوانستم برای تو بنده مفید و عابد
باشم.
آغاز جهاد و مبارزه
خدایا، تو را شکر میکنم که بر من منت
گذاردی و من را در جوار مجاهدین راهت قرار دادی و با این منت مرا زنده نمودی و تا
بهحال مرده بودم و از این لحظه آغاز جهاد و مبارزه است و حس میکنم که تازه از مادر متولد شدهام و این شهادت است که زندگی جاویدی به من
اهداء میکند و چه زیباست که
کشته شدن در راه تو باشد و این فوز عظیم دارد. پدر و مار مهربان من را حلال کنید
چون من فرزند خوبی برای شما نبودم و شما را رنجهای فراوان دادم و شبها را بیدار خوابی کشیدید تا من را بزرگ کردید
که یک روزی دست عزیز شما را بگیرم و افسوس که نتوانستم دست شما را بگیرم بلکه برای
شما همیشه یک مزاحم و جز زحمت چیزی برای شما نبودم.
همیشه با چهره خندان باشید
پدر و مادر مهربانم، اگر این فرزند حقیر شما در راه خدا کشته شد شما خدا را شکر کنید و همیشه با چهرهای خندان باشید، نکند خدای ناکرده، شکر خدا را بهجا نیاورید که خداوند همه ما را یک روز به دنیا میآورد و روز دیگر نیز باید از دنیا برویم و چه بهتر که در راه خداوند از دنیا برویم و شما برای من گریه نکنید بلکه بخندید و اگر شما گریه کنید، دشمنان شما شاد میشوند و امروز برمن تکلیف بوده که به جبهه بروم چون بهگفته امام برای آن کسانی که میتوانند و اگر به جبهه نروند خیانت است. پدر و مادر مهربانم، این فرزند حقیر خودتان را ببخشید. شما رنجهای زیادی کشیدید تا من را به سن بلوغ رساندید و در آن سالهای خشک سالی که حتی نان شب نداشتیم و شما با رنج و زحمت نان تهیه میکردید و خودتان نمیخوردید و برای ما می دادید تا یک روزی برای شما خدمت کنم و از خداوند متعال می خواهم که شمارا در دنیای امام زمان محفوظ بدارد و دیگر اینکه برادرهای مهربان شعبان، علی، حسین و نورعلی و همشیره و همسر مهربانم شما مرا حلال کنید.
چونکه ندانستم اگر برای شما
بیادبی کردم و شما را
نیز از خود دلخور کردم من را ببخشید و از خداوند بزرگ برای شما آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم که شما بتوانید دست پدر و مادر
مهربان را بگیرید و اگر خدای ناکرده کاری بکنید که پدر و مادر از شما ناراحت بشوند.
خداوند در روز قیامت شما را نمیبخشد و شما نیز در عذاب خدا قرارخواهیدگرفت.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا